محمد جوادمحمد جواد، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه و 13 روز سن داره
امیرعباسامیرعباس، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 13 روز سن داره

محمد جواد و امیر عباس

بدون عنوان

خدایا نعمت سلامتی مبدا همه نیازهاست و عاقبت به خیری مقصد همه نیازها ،بین این مبدا تا آن مقصد والاترین نیازها دلخوشیست ، به بزرگیت سوگند در آخرین روزهای سال آنرا به تمامی عزیزانم عطا فرما. سال 91 با تمام خوبیهایش و سختیهایش به پایان رسید خیلی لحظات خوب و قشنگی با هم داشتیم .از رشد فکری و عقلی محمد جواد ذوق میکردم و از شیطنت های امیر عباس به وجد می امدم . خدای خوب و مهربانم بابت همه چیز ازت ممنونم واقعا واقعا واقعا.خیلی مهربونی روزهایی که عصبانی میشدم و سر بچه ها داد میزدم یادم می افتاد حقیقت محضه پروردگار مهربانتر از مادر است . خدای عزیزم ازت خواهش میکنم (البته مطمئنم خیلی بیشتر از من بهشون حواست هست )همیشه و همه جا موااظب...
26 اسفند 1391

بدون عنوان

چند روزه امیر عباس مریضه خیلی کم حوصله شده.از بس تو خونه شیطنت میکنه آدم تحمل بی حوصلگیش نداره . یک هفته غیر از ایم (شیر)چیز دیگه ای نخورده.وقتی خونه میرم میاد سراغم میگه قاقا (خوراکی).بعد از دستم میکشه مامان بل (بغل).دخ وا (برق رو روشن کن ).مامان داداش من آخ . دیروز رفتم خونه مامان گفت امیر صورت محمد جواد رو چنگ انداخته.گفتم کی رو پسر من دست بلند کرده زود پرید جلو گفت مامان عباس نه پیشی. غروب بازم در حال خرابکاری بود که بابا دعواش کرد زود احساساتش گل کرد رفت رو مبل نشست گفت داداش بیا محمد جواد که رفت دستش انداخت دور گردن داداش با جدیت تمام گفت بابا بـــد. امیدوارم همیشه با هم و پشت هم باشید. محمد جواد غروب کمی تب داشت وقتی اون مریض میشه...
6 اسفند 1391
1